|
باران
کودک که بودیم می خواندند برایمان ... "آن مرد در باران آمد" ... حال می دانیم تا آن مرد نیاید ، باران نخواهد آمد ...
| ||
|
لینک دوستان
|
چند روز پیش دلی را شکستم..! مرا به رسمیت بشناسید سنگها..
نظرات شما عزیزان:
سلام نهالی...
اعتراف میکنم منتظرم کلوب بازشه. راستی همین مطلباییی که تو وب التماس شهادت میزاری رو میتونی توی سایت ثائرم بزاری.من عضو شدم.چن تا مطلب گذاشتم.ثواب داره من و مرتضی
 ساعت18:36---9 بهمن 1391
سلام نهالی...
اعتراف میکنم منتظرم کلوب بازشه. راستی همین مطلباییی که تو وب التماس شهادت میزاری رو میتونی توی سایت ثائرم بزاری.من عضو شدم.چن تا مطلب گذاشتم.ثواب داره .gif){kind=small} این گردنبند را تا آخر عمر از گردنم باز نمی کنم .. وقتی موقع جدا شدن از آغوشت به لباست گیر کرد و گذاشت برای آخرین بار خوب صورتت را ببینم ...!!
واااااااااااای عجب موزیکی خواهر
.gif){kind=small} هعععععععی دلم رفت... .gif){kind=small} متنت هم زیبااست... .gif){kind=small} .gif){kind=small} موضوعات مرتبط: برچسب‌ها: |
درباره وبلاگ  کاش وقتی میایی با خودت خبری از دوست گمشده امان بیاری |
| [ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] | ||
تبادل
لینک هوشمند
.jpg)
